«فلسفه برای کودکان و ویتگنشتاین» نوشته هربرت رزه

بسم الله الرحمن الرحیم

ارتباط فلسفه برای کودکان و درمان بیماری های فلسفی

 

 

«فلسفه برای کودکان» مبانی جذابی برای مطالعه دارد که شاید کمتر به آن پرداخته شده است چون احتمالاً مربّیان و تسهیلگران این رویکرد، بیشتر از مبانی نظری، درگیر چگونگی اجرای تکنیک ها و روش های این برنامه هستند و به نظر می ­رسد لیپمن هم به عنوان مبدع این برنامه توقّع چندانی برای آگاهی تسهیلگران از مبانی نداشته است! امّا نمی توانیم انکار کنیم که فهم بهتر مبانی روی تسهیلگری و اجرای بهتر روش هم مؤثّر خواهد بود.

خب یکی از پایه های این برنامه «منطق» است، به این صورت که تمرین ها و پرسش و پاسخ های طراحی شده‌ موجود در منابع برای کلاس ها به دلایل محض علم منطق انتخاب شده­، در ادامه قرار است فلسفه‌ زیربنایی یکی از تمرین های رایج در برنامه‌ فبک، یعنی تمرین های «گسترش مفهوم» را بررسی کرده و ارتباطش با درمان یکی از بیماری های فلسفی را توضیح داده شود.

حال سؤال این است: اصلاً بیماری فلسفی چیست؟ از دید ویتگنشتاین به این سؤال پاسخ داده می شود.

 

بیماری فلسفی

بابا چه کار داری می کنی؟

دارم فکر می کنم.

فکر کردن چیه؟

یک کاری که ما با ذهن‌مون انجام می دیم.

ذهن چیه؟!

ویتگنشتاین معتقد بود که پرسیدن بعضی از سؤالات شبیه به سرطان و توده‌های بدخیم ما را درگیر بیماری‌ای می نماید که به سختی می توان از آن رها شد.

چیزی شبیه به مگسی که در یک بطری گیر کرده و راه خروج را پیدا نمی کند ما را گیر می اندازد.

کودکان از همون دوران طفولیت پرسیدن سؤالات مختلف را شروع می کنند، چرا برگ درخت ها زرد میشه؟ چه وقت برف میاد؟ و … این سؤالات به قول ویتگنشتاین می تواند به طور وحشی‌ای رشد کند و تبدیل به سؤالات مفهومی و فلسفی‌ای گردد که پاسخ‌دادن به آن آسان نیست. مثل: ذهن چیه؟ زمان چیه؟ فضا چیه؟ و …

تفاوت این سؤال‌ها با سؤالی مثل «میز چیه؟» یا «اون چیه؟ (اشاره به یک شیء)» چه می تواند باشد؟

از دید ویتگتنشتاین، مهم است که سؤالات انتزاعی‌ و مفهومی‌ای که قابل لمس و اشاره نیستند، به شکلی پرسیده شوند که بتوان به آن ها پاسخ داد.

چنین سؤالاتی مثل تومورهای بدخیم می‌توانند برای سلامتی عقلانی تهدید به حساب بیایند و عملکرد معمول ذهن رو مختل نمایند… چیزی که خود ویتگنشتاین هم در برهه ای با آن درگیر بوده است.

مثلاً وقتی کسی درگیر این سؤال است که “عدالت چیه؟” و به جواب نمی رسد ممکن است در توانایی قضاوت کردنش درمورد عدالت و انصاف دچار اختلال شود و این مثل بیماری به طور مستمر رشد می کند تا جایی که فرد را از عملکردهای معمولش دور می کند.

 

اکنون چه باید کرد؟

برویم سراغ درمان این آشفتگی ذهنی که با سؤالات انتزاعی پیچیده برای ما رخ می دهد!

 

 

اکنون اگر سؤالات اشتباه و استفاده غلط از عبارت «… چیه؟» بیماری باشد، درمان این بیماری چیست؟ یکی از درمان هایی که ویتگنشتاین مطرح می نماید، توجّه کردن به کاربرد کلمه در موقعیت ها و جملات مختلف است. کاربرد خیلی از کلمات، در جملات و موقعیت های مختلف تغییر می‌ کند و معنایشان هم متفاوت می شود. به عنوان مثال به کلمه «زمان» توجّه کنید، به جای پرسیدن این سؤال اشتباه که «زمان چیست؟» باید پرسیده شود «ما در چه شرایطی از کلمه زمان استفاده می کنیم؟» چنین توجّهی به کاربردهای مختلف یک کلمه در تمرین های گسترش مفهوم در طرح درس های فلسفه برای کودکان دیده می شود. تمرین هایی که به دنبال پیدا کردن معنای واحد برای یک کلمه در هر موقعیتی نیستند و ما را تشویق می کنند به گسترش دادن معانی در یک مفهوم و چیزی که ویتگنشتاین به عنوان بیماری مطرح می نماید را درمان می کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *